احياي فرهنگ ايثار وشهادت

گسترش فرهنگ ايثار وشهادت

احياي فرهنگ ايثار وشهادت

۲۰۵ بازديد

احياي فرهنگ ايثار وشهادت ، مقالات فرهنگ ايثاروشهادت

احياي فرهنگ ايثار وشهادت

در مكتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است كه در راه خدا و براي خدا شكل گيرد. هر مقدار از عمر انسان كه براي خدا صرف شود. هر كاري كه براي خدا انجام گيرد، مالي كه در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هرچه انجام كاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل اللّه است.

در اين مكتب، از خود گذشتگي در راه خدا و دفاع از حق در بالاترين حد، ارزشگذاري شده است و فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در متن اسلام از درخشش و ويژگي برجسته اي برخوردار است.

دستاورد اساسي حضرت امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي، احياء اسلام ناب محمّدي(ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود. با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت كه اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت، همانگونه كه در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شكل گرفته بود و نه دوام مي يافت.

لطفا براي مطالعه كامل مقاله ، به ادامه مطلب برويد!!!!!

احياي فرهنگ ايثار وشهادت ، مقالات فرهنگ ايثاروشهادت

احياي فرهنگ ايثار وشهادت

در مكتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است كه در راه خدا و براي خدا شكل گيرد. هر مقدار از عمر انسان كه براي خدا صرف شود. هر كاري كه براي خدا انجام گيرد، مالي كه در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هرچه انجام كاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل اللّه است.

در اين مكتب، از خود گذشتگي در راه خدا و دفاع از حق در بالاترين حد، ارزشگذاري شده است و فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در متن اسلام از درخشش و ويژگي برجسته اي برخوردار است.

دستاورد اساسي حضرت امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي، احياء اسلام ناب محمّدي(ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود. با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت كه اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت، همانگونه كه در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شكل گرفته بود و نه دوام مي يافت.

بنابراين موضوع شهادت و ايثارگري سكه پربهايي است كه در يك روي آن بايد والاترين ارزشهاي الهي را مشاهده كرد و در روي ديگر آن دستاوردها و آثار و بركات بي بديل را.

شهيد در لغت به معني گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح ديني به كسي اطلاق مي شود كه با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعي، در راه خدا به شهادت مي رسد و در قانون اساسنامه بنياد شهيد انقلاب اسلامي اين گونه تعريف شده است، «شهيد به كسي گفته مي شود كه جان خود را در راه انقلاب اسلامي و حفظ دستاوردهاي آن يا دفاع از كيان جمهوري اسلامي در مقابل تهديدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده يا مي نمايد.»

شهادت قلّه كمال

شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدّس ترين مفاهيم معارف الهي است. شهادت اوج كمال انسان است، آنگاه كه انسان تمام هستي خود را يكجا نثار معبود مي كند و قطره وجودش به درياي بيكران هستي مطلق مي پيوندد.

رسول خدا صلي اللّه عليه و آله فرمود:

«فوق كلّ ذي برٍّ برٌّ حتي يقتل في سبيل اللّه، فاذا قُتِلَ في سبيل اللّه فليس فوقه برّ؛(1) بالاتر از هر خير و نيكي، خير و نيكي وجود دارد تا انسان در راه خدا كشته شود كه بالاتر از كشته شدن در راه خدا، خير و نيكي يافت نشود.»

همچنين پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «اشرف الموت قتل الشهادة؛(2) شهادت برترين مرگ ها است.»

و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «لوددت انّي اُقتَل في سَبيل اللّه، ثمّ احيا ثمّ اُقتَل ثمَّ اُحيا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛(3) دوست دارم در راه خدا كشته شوم(نه يك بار و دو بار كه) بارها كشته شوم و زنده شوم و باز هم كشته شوم.»

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه مي دارد: «نسأل اللّه منازل الشّهداء؛(4) از خداوند جايگاه شهيدان را طلب مي كنم.»

مقام شهيد

شهيد مصداق عيني شهادت است ه با انتخاب آگاهانه و در كمال خلوص، هستي خود را يكجا به آفريدگار جهان تقديم مي كند و به سرچشمه بقا و حيات، پيوند مي يابد.

درك مقام شهيد از توان و ظرفيت فهم ما خارج است و تنها منبع وحي الهي است كه شمه اي از اين مقام را براي ما بازگو فرموده است: «ولاتقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيل اللّه اَموات بل احياء ولكن لاتشعرون؛(5) براي كساني كه در راه خدا كشته مي شوند نگوييد مردگانند (كلمه اموات را درباره شهدا به كار نبريد) بلكه آنها زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد.»

اين آيه ضمن آن كه بر زنده بودن شهدا تأكيد مي ورزد، درك اين مقام را از حيطه شعور و فهم بشر در اين دنيا خارج مي شمارد. در حالي كه در آيه فوق از به كار بردن تعبير اموات در مورد شهدا نهي مي كند، در آيه اي ديگر از پندار مرده بودن آنان نيز نهي فرموده است كه نه فقط به زبان نگوييد آنها مرده اند بلكه به دل نيز راه ندهيد.

«ولا تحسبنَّ الّذين قُتِلوا في سَبيل اللّه امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون؛(6) كساني را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مي پنداريد، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.»

امام خميني(قدّس سرّه) در اين زمينه مي فرمايد: «اگر نبود در شأن و عظمت شهداي معظم في سبيل اللّه جز اين آيه كريمه، كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نوراني سيد رسل صلي اللّه عليه و آله و سلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلي به ما خاكيان صورت كتبي آن رسيده است، كافي بود كه قلمهاي ملكوتي و مُلكي شكسته شود و قلبهاي ماوراي اصفياءاللّه از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين «ارتزاق عند الرّب شهدا» چي است. چه بسا مقامي باشد كه خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملك هستي باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم، كه خاموشي بهتر و شكستن قلم اولي است.»(7)

امام خميني همچنين پيرامون نكاتي از همين آيه مي فرمايد: «در اين آيه كريمه بحث در زندگي پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداي در راه حق، «حيات عند الرّب» و ورود در «ضيافة اللّه» است.

اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاي شكسته اي مثل قلم من نمي توان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزي غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين لقاء اللّه و ضيافة اللّه مي باشد. آيا اين همان نيست كه براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلي في عبادي و ادخلي جنّتي» كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام اللّه عليه است.»(8)

«از شهدا كه نمي شود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان «عند ربّهم يرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه اي» هستند كه مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند. اينجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسيمش بر خود مي شكافد.»(9)

درباره مقام شهيد احاديث بسياري از معصومين عليهم السلام نقل شده است كه در اينجا به مواردي از آنها اشاره مي شود.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

«ان اللّه كتب القتل علي قومٍ و الموت علي آخرين و كلّ آتيةٌ منيّتُه كما كَتبَ اللّه لَه فَطوبي للمجاهدين في سبيل اللّه و المقتولين في طاعته؛(10) خداوند براي گروهي كشته شدن و براي گروهي ديگر مرگ را مقرر فرموده است و هر كدام به اجل مقرر خود به آنگونه كه خدا مقدّر فرموده مي رسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و كشتگان در راه اطاعتش.»

امام زين العابدين عليه السلام از قول جدش رسول اللّه(ص) مي فرمود:

«ما من قطرةٍ احبُّ الي اللّه عزّ و جلّ من قطرة دمٍ في سبيل اللّه؛(11) هيچ قطره اي در پيشگاه خداوند محبوب تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته مي شود، نيست.»

از پيغمبر اكرم(ص) نقل شده كه فرمود:

«...و اول من يدخل الجنة شهيد؛(12) اول كسي كه وارد بهشت مي شود، شهيد است.»

امام صادق عليه السلام از طريق پدرانش از جدش رسول اللّه(ص) نقل فرموده:

«ثلاثة يشفعون الي اللّه يوم القيامة فيفشَفِّعُهم الانبياء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛(13) سه گروه روز قيامت شفاعت مي كنند و شفاعت آنان مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد:انبياء، علما، و شهداء.»

همچنين از پيغمبراكرم(ص) نقل شده كه فرمود: «يشفع الشهيد في سبعين في اهله؛(14) شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي كند.»

امام خميني درباره شفاعت مي فرمايد: «جلوه شفاعت شافعان در اين عالم، هدايت، آنها است و در آن عالم، باطن هدايت شفاعت است. تو از هدايت اگر بي بهره شدي از شفاعت بي بهره اي و بهر قدر هدايت شوي شفاعت شوي.»(15)

با توجه به معني شفاعت و رابطه آن با هدايت در اين دنيا و نقشي كه شهدا در امتداد انبياء و علماء براي هدايت مردم ايفا مي كنند، جايگاه رفيع شهدا را مي توان دريافت. اگر در حديث اخير سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهيد آمده است اولاً كلمه هفتاد ظاهراً اشاره به كثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدايت شوندگان از شهادت شهيد در اين دنيا است و ممكن است شهادت شهيدي مانند امام حسين عليه السلام منشأ هدايت ميليون ها ميليون انسان در اين دنيا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانياً به كاربردن تعبير اهل در حديث مزبور اشاره به اهليت شفاعت شوندگان دارد كه با نظر امام خميني مبني بر تطابق بين ظاهر و باطن شفاعت همسو مي باشد. آن چنانكه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذيرفته نشد به دليل آن كه در فرهنگ قرآن «انه ليس من اهلك؛(16) او اهل حضرت نوح نبود!»

وظيفه جامعه نسبت به شهيد

از آنجا كه شهيد براي خدا و در راه خدا، هستي خود را براي نجات و سعادت جامعه فدا مي نمايد، هر چند پاداش اصلي خود را از خداوند دريافت مي كند، اما بنابر حكم عقل، جامعه نيز به لحاظ حقي كه شهيد بر گردن آنان دارد. مديون شهيد است و بايد با تمام وجود دَين خود را در قبال شهيد ايفاء نمايد.

زنده نگهداشتن ياد و نام شهيد و بزرگداشت زمان و مكان شهادت و مدفن او و الگوسازي از شخصيت و سيره زندگي و حماسه ايثارگرانه شهيد، بخشي از وظائف جامعه نسبت به شهيد مي باشد.

اين نكته افزودني است كه فايده انجام اين نوع وظائف عمدتاً به خود مردم باز مي گردد و در حقيقت اين ما هستيم كه نيازمند شهدا هستيم نه آن كه شهدا نيازمند بزرگداشت ما باشند. اجر و مقامي كه شهدا نزد پروردگارشان دارند با بزرگداشت يا غفلت مردم از آنان كم و زياد نمي شود. بزرگداشت و تكريم شهيد در جامعه يعني بزرگداشت و تكريم فرهنگ شهادت و تمام نيكي ها و ترويج روحيه ايثارگري و فداكاري براي ارزشها و دفاع از جامعه و سرزمين اسلامي. فرهنگ و روحيه اي كه قوام و بقاء جامعه و نظام و سرزمين اسلامي، همواره نيازمند به آن مي باشد. و اين مطلبي است كه تمام ملل و كشورها در چارچوب جهان بيني و ارزشهاي خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجوديتشان در برابر بيگانگان و مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدي آنان قرار دارد.

منزلت خانواده شهيد

خانواده شهيد از جهات مختلف، داراي مقام و منزلت ويژه اي در پيشگاه خداوند و در نظام و جامعه اسلامي مي باشد. پدر و مادر شهيد با توجه به اين كه معمولاً بيشترين نقش را در تربيت شهيد ايفاء و با داشتن بيشترين علاقه به فرزند خود او را تقديم خدا كرده اند از ارزش والايي برخوردار مي باشند. والدين، مخصوصاً مادر، بطور طبيعي آنچنان علاقه اي به فرزند خود دارند كه عادتاً براي حفظ فرزندشان حاضرند همه چيز خود را فداي او كنند و مي توان گفت والدين، فرزند خود را از جان خود بيشتر دوست مي دارند. اين بيت از شعر سعدي بهترين توصيف حالت بدرقه والدين به هنگام عزيمت فرزندانشان به سوي جبهه است.

در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخنمن خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي رود

بنابر اين والدين مخصوصاً آناني كه با طيب خاطر و بر اساس اعتقادشان فرزندانشان را از زير قرآن عبور داده و بعد از شهادت آنان نيز صبورانه، رضايت خود را در برابر تقدير الهي ابراز و از اين كه خداوند اين افتخار را نصيب آنها فرموده خود را سربلند و مفتخر مي بينند، شاهدان عيني فرهنگ شهادت و ايثار و ره يافتگان وصال حقند.

همسر شهيد نيز كه افتخار همزيستي با شهيد را داشته و شريك زندگي و پشتيبان و سرپرست خود را به ظاهر از دست داده و بار نگهداري و تربيت فرزندان شهيد و مسؤوليت حفظ كرامت و عظمت شهيد را در جامعه به دوش گرفته، به همراه فرزندان شهيد به عنوان يادگاران شهيد كه نزديكترين نسبت و انتساب را به او دارند، منزلت و جايگاه برجسته اي را نزد خداوند و مردم دارند.

مجموعاً مي توان گفت مشابه همان فاصله اي كه شهيد و مقتول في سبيل اللّه نسبت به مقتولين در مسير طاغوت دارد. بين خانواده آنها نيز وجود دارد و نمودي از اين تفاوت و فاصله را در مقايسه بين خانواده هاي شهداي ايران و بازماندگان مقتولين جنگ ها در بسياري از كشورهاي ديگر مي توان به دست آورد. در حالي كه بازماندگان مقتولين آن جنگ ها بعد از جنگ به عوامل عمده نارضايتي و بحرانهاي اجتماع و اخلاقي تبديل مي شوند و ما شاهديم خانواده هاي شهداي انقلاب اسلامي همچون خاندان شهداي كربلا ادامه دهندگان راه شهدا و از پشتيبانان اصلي نظام و ارزشهاي اسلامي هستند بگونه اي كه ميزان حمايت از آرمان شهدا در خانواده شهدا بيشتر از ساير اقشار است و به همين ترتيب خانواده هايي كه دو شهيد تقديم اسلام كرده اند نسبت به يك شهيدي ها، و چند شهيدي داده ها نسبت به دو شهيد داده ها، التزام و پيوند محكم تري با شهدا و راه آنان دارند و نويسنده خود بارها شاهد بود مادري كه تصوير سه شهيد خود را در دست داشت و به زيارت امام راحل نائل مي شد ـ به جاي اظهار تأثر از شهادت فرزندانش، قهرمانانه اصرار داشت كه امام دعا كند او هم توفيق شهادت در راه خدا را پيدا كند!

به اين ترتيب خانواده شهيد از دو جهت شايسته تكريم و تجليل و خدمت مي باشند:

اولاً به دليل اهليت و شايستگي اكتسابي و نقشي كه در همراهي و همسوئي با شهيد ايفاء مي كنند و ثانياً بخاطر انتسابي كه با شهيد دارند و در سايه دَيني كه جامعه به شهيد دارد بخشي از تكريم و تعظيم شهيد در احترام و تجليل از خانواده و اهل بيت او تجلّي مي يابد و مسأله تكريم خانواده شهيد و تقديم خدمات لازم به آنان نه تنها به عنوان يك كار مطلوب بلكه يك وظيفه همگاني براي جامعه و نظام اسلامي به حساب مي آيد.

اين مطلب را نيز با سخني از امام راحل كه جلوه اي از نگرش اسلام درباره اين قشر والامقام است مي آرائيم: «سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا كه از بهترين عزيزان خود، در راه بهترين هدف كه اسلام عزيز است، بزرگوارانه گذشته ايد و در امر دفاع از دين خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان داده ايد كه رشادت و استقامت ياران سيد شهيدان حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ را در خاطره جهانيان تجديد مي كرديد.»(17)

منزلت بي مانند ايثارگران در مكتب وحي

آيات فراوان قرآن و احاديث بسيار زياد معصومين عليهم السلام پيرامون رزمندگان راه خدا بيانگر جايگاه رفيع و بي نظير آنان است. براي نمونه اين آيه را مرور مي كنيم:

«انّ اللّه اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم، بانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ، يُقاتِلُونَ في سبيل اللّهِ، فَيقتلون و يقتلون، وعداً عليه حقّاً في التّورية و الأنجيل و القرآن، و من اوفي بعهده من اللّهِ، فاستبشروا ببيعكم الّذي بايعتُم بِهِ، وَ ذلِكَ هُوَ الَفوز العظيم؛(18) همانا خدا(مشتري) از مؤمنان( بايع) جان، مالشان (مثمن) را به بهاي بهشت (ثمن) خريداري كرد. آنان در راه خدا مي جنگند و مي كشند و كشته مي شوند. اين در تورات و انجيل و قرآن وعده حقي بر عهده خداست و چه كسي از خدا بر عهدخويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله اي كه با خدا كرده ايد شاد باشيد و اين همان كاميابي بزرگ است»

اين جلوه اي از منزلت والاي رزمندگان راه خداست بكشند يا كشته شوند و آنگاه كه جان خويش را در جبهه فدا كنند يا بعد از مجروح شدن و تحمّل مشقتها و درد بسيار كه خود پاداشي بزرگ دارد در اثر جراحات و جانبازي به شهادت برسند و يا آن كه در اسارت، شكنجه و آزار مضاعف دشمن را به جان بخرند و به مقام آزادگي برسند. همگي برخوردار از اين فضيلت والا هستند و آنگاه كه رزمنده اي جان بر كف، در اثر جراحتهاي جنگ به مقام جانبازي نائل شود و همزمان در اسارت سخت ترين رنجها و دردها را تحمّل كند و در اثر جراحتهاي جانكاه جبهه به مقام شهادت رسد با برخورداري از چهار عنوان: رزمنده، آزاده، جانباز و شهيد در اوج اين قلّه رفيع جاي مي گيرد.

دقت در آيه مذكور و ملاحظه ويژگيهاي مشتري، بايع، ثمن و مثمن كه به عنوان يك پيمان از سوي خدا مطرح شده و سند آن را نيز بزرگترين كتابهاي آسماني يعني تورات و انجيل و قرآن قرار داده و بر وفاي بر اين عهد تأكيد نموده و آن را فوز عظيم دانسته است، افقهاي شگفت انگيزي را به روي انسان مي گشايد.

در اينجا مروري بر آمار شهداء، جانبازان و آزادگان و اشاره به پاره اي از ويژگي هاي آنان مي تواند دستمايه اي براي تحليلهاي گوناگون باشد.

مجموع شهدايي كه در بنياد شهيد انقلاب اسلامي داراي پرونده هستند 000/219 نفر مي باشند كه از اين رقم حدود 000/20 نفر در درگيري با شرارتهاي ضد انقلاب و ترورهاي منافقين به شهادت رسيده اند.

و افرادي كه در درگيريهاي مستقيم دفاع مقدس شهيد شده اند 000/172 نفر و شهداي بمبارانهاي دشمن 000/16 نفر مي باشند و به اين ترتيب جمع شهداي جنگ تحميلي به 000/188 نفر مي رسد.

برخلاف شايعه پراكني هاي بيگانگان كه رقم شهداي جمهوري اسلامي را چندين برابر واقعيت، بزرگ نمايي مي كردند و به منظور القاء ناتواني در مديريت جنگ و تضعيف روحيه مردم، بهره گيري از امواج انساني را به جاي مديريت و تكنولوژي دامن مي زدند.

رقم 000/188 در مقايسه با كشته هاي عراق در جنگ عليرغم همه برخورداريها و پشتيباني هاي جهان استكبار از ارتش عراق از جمله نكات مهمي است كه بايد از ابعاد گوناگون مورد بررسي قرار گيرد.

يادآوري مي شود مشابه اين تفاوت را در رقم 175/42 اسراي ايران در قبال 000/70 نفر اسير عراق شاهد هستيم كه بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.

در مورد شهدا به چند نكته اشاره مي كنيم:

بيشترين شهيد دفاع مقدّس را در سال 1365 داشته ايم با 000/41 شهيد.

سن 72% از شهدا (يعني حدود 000/155نفر) بين 16 تا 25 سال (يعني نوجوان و جوان)

بيشترين تعداد شهيد از جهت سن شهداي 20 ساله مي باشند با تعداد 000/30 نفر.

در جنگ تحميلي به طور ميانگين از هر 230 نفر جمعيت كشور يك نفر به شهادت رسيده است. در اين ميان استان اصفهان از هر 144 نفر يك نفر و قم از هر 148 نفر يك نفر و استان سمنان هر 155 نفر يك نفر به شهادت رسيده اند و دارنده رتبه اول تا سوم در كشور مي باشند.

در ميان اقشار جامعه روحانيت بيش از ده برابر ميانگين كل جامعه به شهادت رسيده اند و بيش از 5 برابر ميانگين جامعه شهيد داده اند (يعني فرزندانشان به شهادت رسيده اند).

شهداي مؤنث بيش از 400/6 نفر و نزديك به 3% كل شهدا مي باشند.

حدود 000/56 نفر از شهدا متأهل و بقيه مجرد بوده اند اين نكته كه اكثريت قاطع شهدا مجرد بوده اند و در بين متأهلين، آنان كه فرزندان كمتري داشته اند نسبت بيشتري را دارا هستند و در كنار اين نكته حدود 97% شهدا به قشر مستضعف تعلّق دارند مي تواند اين نتيجه را بدهد كه هر كه سبكبارتر بوده است سبكبال تر به معراج شهادت پرواز كرده است. اين نكته را نيز بايد يادآور شد كه اكثريت شهداء از پايگاه مسجد و سنگر نماز جمعه و جماعت به جبهه عزيمت كرده اند و بر اساس تحقيقي كه روي وصيت نامه

شهداء انجام يافته انگيزه اصلي آنها در پيمودن راه شهادت به ترتيب الگوگيري از نهضت حسيني و پيروي از امام خميني و دفاع از اسلام مورد تأكيد قرار گرفته است و به اين ترتيب نتيجه مي گيريم كه با سبكباري از تعلّقات زندگي مادي به همراه انگيزه نيرومند ايمان به مبدأ و معاد و عشق و پيروي از جايگاه امامت و ولايت، روحيه شهادت طلبي به فعليت و شكوفائي مي رسد.

و اما آمار جانبازان دفاع مقدّس با درصدهاي مربوطه به اين ترتيب مي باشد:

زير 25%500/219

تا 50% 800/151

تا 70 %700/19

70%500/7

و از ميان 175/42 آزاده 000/21 نفر آنها جانباز هم هستند كه در ارقام فوق ملحوظ شده است. نكات فراوان ديگري در اين زمينه وجود دارد كه در فرصت مناسب بايد مطرح و مورد بررسي قرار گيرد.

پي نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه، ج 11، ص 10، ح 21.

2. بحارالانوار، ج 67، ص 8، ح 4.

3. صحيح بخاري، ج 4، ص 21.

4. نهج البلاغه، خطبه 23.

5. سوره بقره، آيه 154.

6. سوره آل عمران، آيه 169.

7. صحيفه امام، ج 20، ص 101، 20/5/65.

8. همان، ج 18، ص 325، 19/11/62.

9. صحيفه امام، ج 21، ص 147، 1/7/67.

10. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 3، ص 183.

11. وسائل الشيعه، ج 11، ص 8، ح 11.

12. بحارالانوار، ج 66،ص 393،ح 75.

13. همان، ج 97، ص 14، ح 24.

14. كنزالعمال، ج 4، ص 401، ح 11119.

15. كلمات قصار امام خميني، صفحه 45، چاپ اول.

16.سوره هود، آيه 46.

17. صحيفه امام، جلد 17، ص 95، 25/8/1361.

18. سوره توبه، آيه 111.

                             منبع:پايگاه اطلاع رساني حوزه

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.