مقالات فرهنگ ايثار و شهادت چهره ملكوتى شهيد در آيات و روايات وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ. و به آنان كه در راه خدا كشته مى شوند مرده نگوئيد بلكه آنان زنده هستند ولى شما كيفيت حيات آنان را درك نمى كنيد. اگر انسان در خيال خود، مرگ را هم چون هيولائى بيم آور، و چهره اى ترسناك و نقطه پايان همه چيز، و زنگ خاموشى ابدى و عدم و نابودى هميشگى ببيند، از عبادت رب كه نتائجش به خود انسان باز مى گردد، و خدمت به خلق كه محصولاتش به خود انسان مى رسد، و از قدم گذاردن در عرصه بسيارى از خيرات و مبرات باز مى ماند، و حيات او چون حيات حيوانات منحصر در شكم چرانى و شهوت رانى مى گردد، و بر اين پايه از هيچ گناه و معصيت و ظلم و ستمى روى نمى گرداند، و اميد مثبت و آرزوهاى سازنده و نشاط براى فعاليت هاى لازم را از دست مى دهد. لطفا براي مشاهده كامل متن ، به ادامه مطلب برويد!!!!
شهد شيرين شهادت در كلام بزرگان شهادت» جلوه شهود ابدي شهيد است و او پرده از شهد شيرين ابديتبرميدارد: «. . . بل احياء عند ربهم يرزقون. » (آل عمران: ۱۶۹) و در اين آينه نمايي، عارف متعالي تقرب ميجويد، عشق مينماياند و شهد ميپراكند; يعني كه او شاهد مقام قرب است; چرا كه: «لقا بايدت كرد با كردگار» ، آن سان كه فرمود: «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه» . (انشقاق: ۶) و مولاي شهيدان، مولاي شاهدان نيز هست; چون نخستين شهيد شاهد مقام شهود الهي نيز هموست كه: «. . . الستبربكم قالوا بلي شهدنا» (اعراف: ۱۷۲) پس شهد شيرين شهادت، تنها در سيماي اولين شهيد شاهد رخ مينمايد و كلام رباني مولاي شهيدان شاهد، ميتواند پارههايي از آن سيماي آسماني را به دنياي زميني ما بنشاند; چه اينكه مولا عليعليه السلام خود نيز فرمود: «و انما مثلي بينكم مثل السراج في الظلمة. . . » . اين نوشته ميكوشد با سيري كوتاه در آفاق دور دست كلام امير سخن در نهجالبلاغه، اگرچه به شيريني شهد شهادت دست نيابد، اما كام خود را به عشق علي عليه السلام بيارايد كه: «سرآغاز دفتر عشق استبيداري، و سرانجام آن كاميابي» . لطفا براي ادامه ، روي ادامه مطلب كليك كنيد!!!!!!
مقالات فرهنگ ايثاروشهادت
مباني،آثار و آسيب هاي فرهنگ جهاد و شهادت از ديدگاه حضرت امام خميني (ره)
چكيده
پيش فرض مقاله پيشرو اين است كه حضرت امام از جهت تئوري و عمل از پيشتازان فرهنگ جهاد و شهادت مي باشد.اين مقاله در پي بررسي مباني جهان شناسي،انسان شناسي،فقهي جهاد وشهادت در انديشه امام از يك سو،تاثير آن در همبستگي و نشاط اجتماعي از سوي ديگر و غايت آن از سوي سوم مي باشد. و به.جهان شناسي فرهنگ جهاد، توحيدي« ازاوئي و سوي اوئي» است. مجاهد در سفرچهارم از مراحل سلوك الي الله است، با انجام تكليف اجتماعي و تاريخي راه بازگشت بشر به سوي خدا را باز مي كند. فرهنگ جهاد ،از نظر هستي شناختي صعود الي الله ،سير راه از ملك به ملكوت از نظر طبيعت به مقام قرب و نيل به «عند ربهم يرزقون »است ،از انسان شناختي بازگشت به فطرت اصيل واز نظر فقهي انجام تكليف الهي است. فطرت اصيل انسان، حق خواه و حقيقت جو است.انسان راه وصول به خير مطلق را از طريق فطرت مي پيمايد . امام خطابات شرعي را به خطابات قانوني و خطابات شخصي تقسيم مي كند .تنجز و فعليت يافتن دومي مشروط به شرايطي مثل علم،قدرت است.حديث رفع قلم شامل اين نوع خطاب است ،اما خطابات قانوني به هيچ شرطي مشروط نيست .همه مكلف به انجام آن هستند و اگر نتوانستند معذورند نه بدون تكليف .جهاد در راه خدا از تكاليف نوع دوم است.بنابراين اگر جهاد واجب باشد و كساني قادر به انجام آن باشند و حضور پيدا نكنند،مقصر خواهند بود.مبارزه با ظلم و طاغوت و فساد اجتماعي،سياسي،اقتصادي و ...داخلي ومبارزه با تهاجم بيگانگان،مجاهده براي تاسيس حاكميت الله و اجراي احكام الهي،تكليف شرعي هستند نه ايثار اخلاقي.
لطفا براي مشاهده كامل مقاله، به ادامه مطلب برويد!!!!!!
فرهنگ ايثار و شهادت و مسئله امنيت ملي
فرهنگ شهادت طلبي عبارت از وضعيت و شرايطي كه طي آن مردم يك كشور بر اساس ميل و علاقه شديد نسبت به باورها، اعتقادات و سرزمين خود اقدام به فداكاري هاي بزرگ؛ بذل جان و دست كشيدن از تمام هستي و دارائي خود مي نمايند.آنان با روحيه اي سرشار از شهادت طلبي،ايثار و از خود گذشتگي آمادگي دارند تا با تمامي تهديدات نسبت هب حيات فيزيكي،اخلاقي، اعتقادي و اجتماعي خود مقابله كنند. نعميق و تحكيم چنين روحيه اي و گسترش آن در بين آحاد افراد يك سرزمين عامل مهم و ركن اصلي در تامين و تداوم امنيت ملي آن سرزمين مي باشد. بر اين اساس اين نوشتار در صدد است تا رابطه اين مهم يعني فرهنگ شهادت طلبي با مقوله بسيار مهم و حياتي امنيت ملي را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهد، در اين مقاله مباحثي همچون مفاهيم، كليات و تعاريف مربوط به امنيت ملي و همچنين خاستگاه اعتقادي شهادت، روحيه و فرهنگ شهادت طلبي و ارتباط آن با امنيت ملي مطالعه و بررسي مي شود كه اميدواريم درك روشن و مفيدي از مساله را ارائه نمايد.
لطفا براي ادامه ، به ادامه مطلب برويد!!!!!
احياي فرهنگ ايثار وشهادت
در مكتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است كه در راه خدا و براي خدا شكل گيرد. هر مقدار از عمر انسان كه براي خدا صرف شود. هر كاري كه براي خدا انجام گيرد، مالي كه در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هرچه انجام كاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل اللّه است.
در اين مكتب، از خود گذشتگي در راه خدا و دفاع از حق در بالاترين حد، ارزشگذاري شده است و فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در متن اسلام از درخشش و ويژگي برجسته اي برخوردار است.
دستاورد اساسي حضرت امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي، احياء اسلام ناب محمّدي(ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود. با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت كه اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت، همانگونه كه در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شكل گرفته بود و نه دوام مي يافت.
لطفا براي مطالعه كامل مقاله ، به ادامه مطلب برويد!!!!!
اي شهيد گمنام! تو پلاكت را گم كردهاي و من هويتم را...
حمد و سپاس خداي بينياز و منان را سزاست كه توفيق عهد و پيمان با خون سالار شهيدان و همزيستي و همبستگي با شهداء انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس وشهداي نظم وامنيت (نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران)را به ما عطا فرمود.
شهيد! وقتي به فكر فرو ميروم، ميبينم چقدر من و تو وجوه اشتراك زيادي داريم!
من و تو هر دو لباس خاكي به تن داريم! هر دو زميني هستيم! هر دو جهادگريم! هر دو عاشقيم! هردو گمناميم! هردو ينظر بنور هستيم!
هر دو لباس خاكي به تن داريم، چون بسيجي هستيم! هر دو زميني هستيم؛ اما تو آسماني شدي! هر دو جهادگريم؛ تو در راه خدا و ارزشها و من براي زيادهطلبي! هر دو عاشقيم؛ تو عاشق مولا و من عاشق دنيا! هردو گمناميم؛ تو پلاكت را گم كردهاي و من هويتم را! هر دو نظارهگر نور هستيم!
من كجا و تو كجا كه شنيدم چقدر راحت چشمت را به روي دنيا و همه لذات آن بستي؛ چشمت را به همه چراغهاي چشمكزن شهر بستي، همان چراغهايي كه مصداق بارز «يخرجونهم منالنور الي الظلمات» است و تو اما چشمت به دنبال ستارگان پر فروغ آسمان بود كه مصداق عيني «يخرجونهم من الظلمات الي النور» است و همين شد كه خود نيز آسماني شدي.
چه اكسير شفابخش بيدارگري خواهد شد، قطرات خونت كه با خاكهاي شلمچه يا طلاييه يا شايد با آبهاي اروند همراه شد تا در خون سيدالشهداء (ع) حل شود تا براي من كه بعد از سالها به ياد تو افتادهام، فرياد هوشياري باشد كه اي انسان! آيا خبر داري بهاي اين خون چيست؟
لطفا براي مطالعه كامل متن ، روي ادامه مطلب كليك كنيد!!!!!!