چهارمين سالگرد شهادت استوار دوّم محمّد علي دولت آبادي

۱۰ بازديد

چهارمين سالگرد پرواز آسماني شهيد محمّد علي دولت آبادي - اولين شهيد پليس 110 فاتب - شهيد راه نظم وامنيت

چهارمين سالگرد پرواز آسماني شهيد محمّدعلي دولت آبادي

چهار سال پيش بود ، روز جمعه بود، روز 21 رمضان بود،يك پليس جوان وشجاع و وظيفه شناس بود،با زبان روزه بود،قبل از افطار بود كه آسماني شد.

شهيد استوار دوّم محمّد علي دولت آبادي چهار سال پيش بود كه در يك عمليات پليسي ،طي يك  تعقيب وگريز با سارقين خودرو  در تهران ، تقاطع خواجه عبدالله و اتوبان شهيد صياد شيرازي به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

نحوه شهادت شهيد استواردوم محمّد علي دولت ابادي

لطفا براي مشاهده كامل ، به ادامه مطلب برويد !!!!!!!

چهارمين سالگرد پرواز آسماني شهيد محمّد علي دولت آبادي - اولين شهيد پليس 110 فاتب - شهيد راه نظم وامنيت

چهارمين سالگرد پرواز آسماني شهيد محمّدعلي دولت آبادي

چهار سال پيش بود ، روز جمعه بود، روز 21 رمضان بود،يك پليس جوان وشجاع و وظيفه شناس بود،با زبان روزه بود،قبل از افطار بود كه آسماني شد.

شهيد استوار دوّم محمّد علي دولت آبادي چهار سال پيش بود كه در يك عمليات پليسي ،طي يك  تعقيب وگريز با سارقين خودرو  در تهران ، تقاطع خواجه عبدالله و اتوبان شهيد صياد شيرازي به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

نحوه شهادت شهيد استواردوم محمّد علي دولت ابادي

استوار دوّم محمّدعلي دولت آبادي در تاريخ 71/12/22 درخانواده اي مذهبي به به دنيا آمد.در سال 89 وارد نيروي انتظامي شده بود و 8 ماهي بود كه بعد از اتمام دوره آموزشي اش به عنوان گشت موتوري در كلانتري 120 سيد خندان مشغول به كار شده بود.

به گفته پدرش، او از همان دوران كودكي دوست داشت پليس شود. به همين خاطر بعد ازاتمام دوره دبيرستان و گرفتن ديپلم براي استخدام در نيروي انتظامي اقدام كرد.

 

عصر20 مرداد مصادف با 21 رمضان  حدود ساعت  6/30 بعدازظهر و پس از اينكه لباس پليس را به تن كرد، از خانه خارج شد تا به محل كارش در كلانتري سيد خندان برود.شهيد محمّدعلي دولت آبادي بعد از حضور در كلانتري، سوار موتور پليس شد تا براي گشت زني به خيابان خواجه عبدالله انصاري برود. و گروهبان جوان در خلوتي خيابان شروع به گشتزني كرد.

 

ساعت حدود 8/15  بعدازظهر بود كه او ناگهان متوجه پرايد سفيد رنگي شدكه دود غليظي در خيابان به راه انداخته و با سرعت در حركت بود. مامور پليس به ماجرا مشكوك شد. حس پليسي به او مي گفت كه حتما راننده  پرايد ريگي در كفشش دارد كه با اين وضعيت و بدون توجه به ماشينش به راهش ادامه مي دهد. به همين خاطر شماره پلاك ماشين را به مركز مخابره كرد و بعد از استعلام شماره پلاك، معلوم شد كه خودروي پرايد سابقه سرقت دارد.

حدس مامور جوان درست بود و وقتي متوجه شد خودرو سرقتي است، آژير موتور را روشن كرد و با تعقيب خودروي پرايد، به راننده دستور ايست داد. دقيقه از شروع ماجرا گذشته بود و خيابان هاي خلوت شهر به راننده پرايد اجازه مي داد تا هر لحظه با سرعت بيشتري به فرار ادامه دهد.
راننده هاي ديگر كه شاهد تعقيب و گريز مامور پليس و خودروي پرايد بودند خود را به كنار خيابان مي كشاندند تا راه براي موتور پليس باز كنند. راننده پرايد همانطور كه با سرعت در حال ويراژ دادن در بين معدود ماشين هاي داخل خيابان بود از خيابان خواجه عبدالله انصاري وارد مسير جنوب به شمال اتوبان شهيد صياد شيرازي شد. مامور پليس چند بار خود را به نزديكي خودروي پرايد رساند و به او اخطار داد كه فرارش ممكن است جانش را به خطر بياندازد اما راننده دست بردار نبود. راننده پرايد وقتي ديد مامور جوان قصد ندارد از تعقيب او دست بردارد، دست به كار وحشتناكي زد. او درحالي كه با سرعت زياد در حال فرار بود، وقتي در آيينه ديد كه موتور پليس درست پشت سرش قرار دارد، ناگهان پايش را روي پدال ترمز ماشين گذاشت. صداي جيغ ترمز ماشين و موتور پليس فضاي خيابان را پر كرد و پس از آن صداي برخوردي وحشتناك، همه را شوكه كرد.
موتور پليس از پشت سر با شدت زياد به پرايد مسروقه برخورد كرد و گروهبان جوان نقش بر زمين شد. در همين لحظه پرايد سبز رنگ ديگري كه دو جوان سرنشينان آن بودند با پرايد سفيد رنگ برخورد كرد و آن هم متوقف شد.
صحنه تصادف به قدري دلخراش وناگوار بود كه راننده هاي عبوري كه شاهد ماجرا بودند براي كمك به مامور پليس به محل حادثه شتافتند. سرنشينان هر دو خودروي پرايد كه كاملا گيج شده بودند، هر طوري بود از داخل ماشين بيرون آمدند. آنجا بود كه مشخص شد سرنشينان هر دو پرايد با هم دوست هستند و همگي با رها كردن خودروهايشان در محل پا به فرار گذاشتند.        

چهارمين سالگرد پرواز آسماني شهيد محمّد علي دولت آبادي - اولين شهيد پليس 110 فاتب - شهيد راه نظم وامنيت

شهادت مامور جوان

بدن غرق خون پليس  جوان بر روي زمين افتاده بود و او حركت نمي كرد. در همين هنگام آمبولانس اورژانس از راه رسيد و امدادگران در همان معاينات اوليه اعلام كردند كه گروهبان جوان جانش را از دست داده است. شدت تصادف به حدي بود كه گروهبان جوان در همان لحظات اول جان خود را از دست داده بود.

پليسي  با لباسي جديد

پدرش مي گويد: «آن روز پسرم تازه لباس جديدش را به تن كرده بود . تا قبل از آن لباس ماموران كلانتري را به تن مي كرد اما آن روز  اوّلين بار لباس جديد پليس 110 را مي پوشيد.

 خبر شهادت

پدر استوار دوّم محمّد علي دولت آبادي مي گويد: تازه مي خواستم براي محمد علي آستين بالا بزنم. او تنها اميد من و مادرش بود. ما دو فرزند داريم كه محمد علي فرزند بزرگ من بود.
او مي گويد: ساعت 10 شب روز حادثه بود كه از كلانتري با من تماس گرفتند و خبر دادند پسرم تصادف كرده و در بيمارستان بستري شده. وقتي خبر را شنيدم حدس زدم كه اتفاق شومي براي او افتاده است. ازهمكاران پسرم خواستم آدرس بيمارستان را به من بدهند اما آنها خواستند تا به كلانتري بروم. ديگر مطمئن شده بودم كه اتفاق بدي براي پسرم افتاده است. به سرعت سوار ماشين شدم و به سمت كلانتري حركت كردم. برايم جاي سوال بود كه اگر پسرم دست وپايش شكسته و در بيمارستان است پس چرا از من خواستند تا به كلانتري بروم. لحظه اي را كه وارد كلانتري شدم هيچ وقت از ذهنم پاك نمي شود. همه دوستان و همكاران محمد علي وقتي من را در مقابل خود ديدند با چشماني پر از اشك به من تسليت گفتند. آنجا بود كه متوجه شدم پسرم در حالي كه در حال انجام وظيفه بوده جان خود را ازدست داده است.

  وسرانجام ......

در تاريخ91/5/20  مصادف با جمعه 21 رمضان(با زبان روزه) يك جوان برومند نظام در راه ارزش ها و باورها جان شيرينش را در طبق اخلاص گذاشت تا اشرار مزدور نتوانند آب و خاك اين وطن را بيش از اين رو به تباهي ببرند. تا ابد به يادمان مي ماند كه جوان خوش سيمايي با نام زيباي محمدعلي دولت آبادي آخرين نفس هايش را نثار طرح برخورد با سارقين اتوبان شهيد صياد شيرازي نمود تا طعم امنيت بيش از پيش احساس شود. محمد علي بيست ساله اي كه اگرچه خانواده اش آرزوهاي سپيدش را همراه او در تابوت پر عظمت شهادت به يادگار
مي گذارند اما بي شك عرش نشين هفت آسمان اجر غيرت و شرافتمندي اين پسر پاك را به خوبي پرداخت مي كند.
پسر خوب ايران ياد و نامت را در گوشه ذهنمان به يادگار مي سپاريم تا هيچ گاه فراموش نكنيم ما براي آنكه ايران گوهري تابان شود خون دلها خورده ايم...

محمد علي عزيز تنها بدان كه حرمت خون پاكت را مي دانيم؛در آغوش ابر پادشاه خوبي ها "والاترين آرامش ها" سهم جوانمرديت...

 

            روحش شاد و يادش گرامي و راهش پر رهرو باد!!!!

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.