ايثار

گسترش فرهنگ ايثار وشهادت

عزت حسيني در فرهنگ عاشورا - مقالات عاشورايي

۲۱۵ بازديد

عزت حسيني » در فرهنگ عاشورا:


  قيام عاشورا


چكيده مقاله:

ما در اين مقاله ابتدا به مفهوم شناسي واژه « عزت » در فرهنگ لغت پرداخته و آنگاه به جستجوي معاني اين واژه در فرهنگ قرآني پرداخته ايم و كاربردها وموارد استعمال گوناگون عزت را در آيات قرآني و نيز راههاي دستيابي به عزت از ديدگاه قرآن را مورد بحث قرار داده ايم و سپس وارد بحث اصلي مقاله كه همان « عزت حسيني » در فرهنگ عاشورا بود، شده ايم و با استناد به خطبه ها، نامه ها و سروده هاي آن حضرت، جلوه هاي گوناگون عزت در عاشورا و نيز پيامهاي تربيتي اين واژه مقدس را برشمرديم.
آنچه از اين مقاله استنتاج مي‌شود اين است كه هر مكتب تربيتي براي تربيت انسانها راه و رسمي را بر مي گزيند و در مكتب حسين بن علي ( ع )، اساس تربيت انسانها عزت مداري و زندگي همراه با عزت و شرافت انساني است. انساني كه در اين مكتب پرورش مي يابد، فلسفه مرگ و حيات را به زيباترين شكل آن دريافته و در هر شرايطي بر حفظ عزت پافشاري نموده و مرگ با عزت را بر زندگي همراه با لذت و خواري ترجيح مي دهد و هرگز حاضر نمي شود يك لحظه زير بار حرف زور و ذلت بار برود. او « قتيل العزه » ناميده شد تا درس سازش ناپذيري و روح عزتمندي را به پيروانش منتقل سازد.

 

                               امام حسين(ع)

 

براي مطالعه كامل متن،روي ادامه مطلب كليك كنيد!!!

شهيدو شهادت وشهادت طلبي

۸۰۳ بازديد

 مقاله اي در مورد شهيد وشهادت وشهادت طلبي:

           زندگي زيباست اما شهادت زيباتر


      شهادت قلّه كمال

شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدّس ترين مفاهيم معارف الهي است. شهادت اوج كمال انسان است، آنگاه كه انسان تمام هستي خود را يكجا نثار معبود مي كند و قطرة وجودش به درياي بيكران هستي مطلق مي پيوندد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «فوق كلّ ذي برٍّ برٌّ حتي يقتل في سبيل الله، فاذا قُتِلَ في سبيل الله فليس فوقه برّ؛بالاتر از هر خير و نيكي، خير و نيكي وجود دارد تا انسان در راه خدا كشته شود كه بالاتر از كشته شدن در راه خدا، خير و نيكي يافت نشود.»
همچنين پيغمبراكرم(ص) فرمود:

«اشرف الموت قتل الشهادة؛ شهادت برترين مرگ ها است.»

و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «لوددت انّي اُقتَل في سَبيل الله، ثمّ احيا ثمّ اُقتَل ثمّ اُحيا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛ دوست دارم در راه خدا كشته شوم (نه يك بار و دو بار كه) بارها كشته شوم و زنده شوم و باز هم كشته شوم.»

حضرت اميراملؤمنين عليه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه مي دارد: «نسأل الله منازل الشّهداء؛ از خداوند جايگاه شهيدان را طلب مي كنم.» 

 

   شهادت اداي امانت الهي

مقدمه

به شهادت تاريخ، دين مقدّس اسلام كه كامل ترين نسخه الهي براي هدايت، شفاي امراض دروني و كمال بشر است، از بدوِ پيدايي تاكنون، از طرف دشمنان حقّ و عدالت و معرفت، در معرض انواع حمله ها و تهاجم ها بوده است و خواهد بود; از اين رو، طرّاح حكيمِ آن بايد راهكارهاي مناسبي را جهت حفظ آن پيش بيني كند; زيرا حفظ، گسترش، بالندگي و اقتدار دين و جامعه ديندار، در گرو داشتنِ راهكارهاي دفاعي مناسب براي اين منظور است تا از هر گونه آسيب و خطر دشمن در امان بماند. با بررسي قرآن كريم و روايات معصومان(عليهم السلام) مي توان گفت كه فرهنگ شهادت طلبي، يكي از مهم ترين راهكارهاي اجتماعي دين براي تحصيلِ هدفِ پيشين است بدين بيان كه اين فرهنگ، با تزكيه مؤمنان و تقويت روح ايمان، تعبّد و غيرت ديني در آن ها و نيز تقويت روحِ ايثار و تعاون و صبر و ولايت پذيري و احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر در جامعه اسلامي، جامعه ديني را اقتدار، عزّت و استحكام مي بخشد و بدين صورت از دين و ارزش هاي متعالي آن پاسداري مي كند. موضوع مورد بحث دراين رساله، فرهنگ شهادت طلبي و تأثيري است كه اين فرهنگ مي تواند در حفظ دين داشته باشد. براي روشن شدن مطلب، ابتدا به بحث انسان، دين، و شهادت پرداخته شده تا جايگاه و مسؤوليت انسان در عالم، و رابطه او با خدا، خود و دنيا مشخّص شود. در بخش ديگر، شهادت طلبي از منظر قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) مورد بحث قرارگرفته، و عوامل تقويت و نيز موانع ايجاد و رشد روحيه شهادت طلبي بيان شده است. بخش آخر نيز به بيان اسرار و آثار فرهنگ شهادت طلبي اختصاص يافته است.از آن جا كه عامل شهادت طلبي مؤمنان، عشق به خدا و شوق ديدار او و انجام دستورهايش براي تقرّب بيشتر به او و تقواي مطلوب او و محبّت و رحمت به بندگانش در دفاع از حقوق فطري و الهي آن ها و در يك كلمه، دفاع از انسانيت انسان ها است، شهادت طلبي، از مطلوب ترين و ارزشمندترين روحيات و ملكات فاضله انساني نزد خداي سبحان به شمار مي رود و فرهنگ آن از محبوب ترين فرهنگ ها نزد او است;

از مهمترين عوامل بازدارنده روند تكاملي جامعه و بزرگترين آفت انقلاب و حركتهاي سازنده، آميزش خطوط انحرافي و جريانات منفي با مايه هاي اصيل و پاك و بر حق است. حق و باطل گاه آنچنان بهم مي آميزد كه تميز و جدائي آنها از يكديگر محتاج به ايجاد سيل و موج قوي است تا لاشه ها را از درون درياي جامعه به بيرون پرتاب كند و گوهرها و مرجان ها و ياقوت ها را در درون بپرورد.

حق و باطل گاه مانند كف و آب هستند كه تشخيص و جدائي آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند كه بايد با حركتهاي تند و پرحرارت از هم جدا شوند.

انتخاب آگاهانه شهادت در سايه تفكر صحيح در چنين مواردي نقش خود را ايفاء مي كند، شهادت چنان حرارت و سوزي مي آفريند و چنان حركت و تكاني را بوجود مي آورد كه حق و طرفدارانش از باطل و پيروانش به خوبي جدا مي شوند.

شهادت شجاعانه نقش جدا كردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودي باطل را به طور احسن و اكمل در جامعه ايفاء مي كند و با اين اثر، اجتماع را از ركود و جمود و انزوا خارج مي سازد و با تصفيه عميق، پويايي و بالندگي و كمال جامعه را تضمين مي كند.

مگر نه اين است كه مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گريزي از آن نيست، پس چه بهتر آنكه با مردن معامله اي انجام شود و در برابر دادن سرمايه حيات و قرباني شدن، سود و نتيجه اي بزرگ عائد شود.

 

   مرزمردن وشهادت خون نيست، خود است                     
خداوند در قرآن مي فرمايد:

«اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد، آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چيزي برايتان خواهد بود.

شهادت كه نتيجه سلامت روان، روحيه شجاعت و انتخاب آگاهانه است، مقاومت و پويايي جامعه را به دنبال دارد، چرا كه ريشه در قدرت، قوت، صبر، استقامت، مبارزه با كفر، انسجام، آخرت خواهي و ظرفيت بالا دارد و اين عوامل در مجموع، مقاومت جامعه را بالا برده و اجتماعي را متحرك و پويا و سازنده مي سازد. شهيدان، مقاومت و پويايي جامعه را تضمين مي نمايند و به جامعه ظرفيت روحي مي بخشند و ضعف و سستي را از بين مي برند و هر جامعه اي كه افراد آن اين گونه باشند، مشمول رحمت و نصرت خداوند هستند، و ديگر شكست نخواهند خورد كه: «ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم؛ اگر خدا ياريتان كرد، ديگر كسي بر شما غلبه نمي كند.»

در مكتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است كه در راه خدا و براي خدا شكل گيرد. هر مقدار از عمر انسان كه براي خدا صرف شود. هر كاري كه براي خدا انجام گيرد، مالي كه در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هر چه انجام كاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هر گونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل الله است.

در اين مكتب، از خود گذشتگي در راه خدا و دفاع از حق در بالاترين حد، ارزشگذاري شده است و فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در متن اسلام از درخشش و ويژگي برجسته اي برخوردار است.

دستاورد اساسي حضرت امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي، احياء اسلام ناب محمّدي(ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود. با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت كه اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت، همانگونه كه در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شكل گرفته بود و نه دوام مي يافت.

بنابراين موضوع شهادت و ايثارگري سكه پربهايي است كه در يك روي آن بايد والاترين ارزشهاي الهي را مشاهده كرد و در روي ديگر آن دستاوردها و آثار و بركات بي بديل را.

شهيد در لغت به معني گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح ديني به كسي اطلاق مي شود كه با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعي، در راه خدا به شهادت مي رسد و در قانون اساسنامه بنياد شهيد انقلاب اسلامي اين گونه تعريف شده است، «شهيد به كسي گفته مي شود كه جان خود را در راه انقلاب اسلامي و حفظ دستاوردهاي آن يا دفاع از كيان جمهوري اسلامي در مقابل تهديدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده يا مي نمايد.» 

 

    هر كس خدايش را بيشتر از خود دوست يدارد،بي شك شهيد خواهد شد

 
شهادت در مكتب قرآن و تشيع داراي هفت ركن است:

1- داشتن ايمان به خدا، پيامبر و ائمه راستين معصوم اسلام.

2- گزينش آگاهانه.

3- به فرمان خدا و رسول خدا(ص

4- انگيزه راه خدا قرار دادن.

5- ايثارگري براي خشنودي خدا و رسيدن به رضوان و قرب او.

6- براي اعلاء كلمه حق و ريشه كن نمودن باطل پيكار كردن.

7- در معيت خدا و اولياء خدا بودن.

در تفكر شيعي، برترين كاميابي، بزرگترين پيروزي، والاترين مقام، بالاترين امتياز، عظيم ترين فوز، نيكوترين نيكي، رفيع ترين مرتبت و عالي ترين رتبت و گرانمايه ترين درجه، رسيدن به فيض عظماي شهادت است و براي شهيد، گرانبهاترين اوقات و شكوهمندترين لحظه ها و زيباترين زمانها، ساعتي است كه پيروزمندانه به دست دشمنان پست بيگانه... به مرگ شرافتمندانه نائل گردد، و جام شهادت را به لب گرفته و آن را به بهاي جان خريداري نمايد.

اينك او شهيد است، يعني تجسّم و عينيت يافته و شكل گرفته مكتب تشيع و الگو و معياري براي همه بشريت.

جهاد مقدّس شهيد و خون پاكي كه در اين راه به زمين ريخته مي شود، عامل بقاي جوامع انساني و تداوم ارزش هاي مقدّسي است كه انسانيت و شرف و عدالت و آزادي در پرتو آنها، جان و رمق مي گيرند و استمرار مي يابند.

شهيد چون شمع مي سوزد و با نور خويش، ظلمات و تاريكي هاي زندگاني بشر را روشن مي كند و راه رشد و سلامت و سعادت جامعه انساني را صاف و هموار مي سازد.

شهادت در قرآن:

آيات فراواني در قرآن كريم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در اين قسمت به برخي از آيات اشاره مي نمائيم:

1- ولا تحسبنّ الّذين قتلوا في سبيل اللّه امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون ؛هرگز نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند، بلكه زنده به حيات (ابدي) شدند و در نزد پروردگارشان متنعّم خواهند بود».

2- ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل اللّه امواتٌ بل احياءٌ ولكن لاتشعرون؛به كشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئيد چرا كه زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد».

3- والّذين قتلوا في سبيل اللّه فلن يضلّ اعمالهم سيهديهم و يصلح بالهم ويدخلهم الجنّة عرّفها لهم؛ و آنان كه در راه خدا كشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضايع نمي گرداند، آنها را هدايت كرده و امورشان را اصلاح مي فرمايد و در بهشتي كه قبلاً به آنان شناسانده وارد خواهد كرد».

4- و من يقاتل في سبيل اللّه فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً؛ و هر كس در جهاد در راه خدا كشته شد و يا فاتح گرديد اجر عظيمي به او عطاء خواهيم كرد. نتيجتاً، انتخاب آگاهانه شهادت در سايه تفكر صحيح است كه اين اجرها را براي شهداء به ارمغان مي آورد».

شهادت در احاديث:

احاديث و روايات متعددي پيرامون شهيد و مقام والاي آنان نقل شده است كه به پاره اي از آنها اشاره مي نمائيم:

1- امام صادق(ع) از رسول اللّه (ص) نقل فرمودند:

«اشرف الموت قتل الشّهادة؛ با شرافت ترين مرگها، كشته شدن به نحو شهادت است».

2- از امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش (عليهم السّلام) است كه پيامبر اكرم(ص) فرمودند:

«فوق كلّ برّ برّ حتّي يقتل الرّجل في سبيل اللّه، فاذا قتل في سبيل اللّه عزّ و جلّ فليس فوقه برٌّ...؛ بالاتر از هر نيكي، نيكي برتري است، تا اينكه شخص در راه خدا كشته شود، پس هنگامي كه در راه خداوند عزّ و جلّ كشته شد، نيكوكاري اي بالاتر از آن نيست...»

3- امام باقر(ع) فرمود: كه علي بن الحسين (عليهما السلام) مكرّر مي فرمودند: رسول اللّه (ص) فرمودند: هيچ قطره اي براي خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از قطره خوني كه در راه خدا( ريخته شود) نيست.

4- از امام صادق(ع) است كه از پيامبر اكرم(ص) پرسيدند:

چرا شهيد در قبرش مورد امتحان و ابتلاء قرار نمي گيرد؟ فرمود: شمشير بالاي سرش، (هنگام شهادت) براي امتحان و ابتلاء او كافي بود.

 

                             يادو خاطره شهدا

در حقيقت شهادت :

در اسلام و لسان قرآن و اهل بيت معصومين(ع)، شهادت گزينش مرگ سرخ متكي بر شناخت و آگاهي بر مبناي آزادي و اختيار در مبارزه عليه موانع تكامل و انحرافات فكري است كه مجاهد با منطق و شعور و بيداري انتخاب مي كند و روحيات يك ملت و تاريخ را تضمين مي نمايد.

شهادت مكتب سازنده اي است كه شگرفترين اثرات و خلل ناپذيرترين واكنش هاي نسل هاي بهم پيچيده تاريخ را داراست.

در حقيقت، شهادت خون دوباره اي است كه به كالبد نيمه جان جامعه وارد مي گردد، خون اين عنصر خليفه اللهي در نظام اجتماعي به عنوان گوياترين و مؤثرترين عامل تبليغ صدق و صفا، حق و حقيقت آگاهي و سازندگي خواهد بود. از اين روست كه امام علي(ع) بعد از شهادت محمد بن ابي بكر به عبداللّه بن عباس مي نويسد:

«به خدا سوگند، اگر علاقه من به هنگام پيكار با دشمن در شهادت نبود و خود را براي مرگ در راه خدا، آماده نساخته بودم، دوست مي داشتم حتي يك روز با اين مردمي كه محمد بن ابي بكر را تنها گذاشتند، روبرو نشوم».

مرحوم استاد علامه طباطبائي در تفسير الميزان مي گويد:

«شهادت يكي از حقايق قرآني است كه در موارد متعدد يادشده، داراي معاني وسيعي است. حواس عادي ما و نيروهاي وجودي ما تنها صورت افعال را تحمل مي كند. حقايق اعمال و معاني نفسانيه، كفر و ايمان، شقاوت و سعادت، خير و شر، حسن و قبح، و آنچه از دسترس حس مخفي است و تنها با قلوب كسب مي شود، اينها از ديد انسان خارج است كه نه بر آن احاطه و نه از آن احصاء است براي حاضرين چه رسد براي غايبين، اما شهيدان به ادراكي مي رسند كه بر اينها اشراف و از اينها مطلع و در كنارشان حضور دارند.»

مجد و عظمت والاي شهادت همواره تجلي بخش حيات امّتها بوده است.

تاريخ شهادت، تاريخ عقيده و جهاد و اگر شهادت در كربلا و نهضت خونين عاشورا نمي بود، اين اخلاص و دوستي كه ميليونها انسان از صميم قلب نسبت به اهل بيت پيغمبر پيدا كرده اند بوجود نمي آمد.

شهيدان جانهاي خود را فدا كردند، جان بر كف نهادند، اما دينشان را از دست ندادند، تنها هدف آنها، اطاعت از نداي حق و احياي دين الهي بود.

انسان تا زماني كه در حصار مادي خود و زمانش فرو رفته باشد، نمي تواند دم از منطق شهيد بزند. چرا كه او را در حريم اين معنا راهي نيست مگر به عشق. بنابر گفته استاد بزرگوار شهيد مرتضي مطهري:

«منطق شهيد را با منطق افراد معمولي نمي شود سنجيد. شهيد را نمي شود در منطق افراد معمولي گنجاند. منطق او بالاتر است. منطقي است آميخته با منطق عشق...» 

 

شهيد وشهادت وشهادت طلبي,پوسترشهيدمحمد علي دولت آبادي                
مقام شهيد :

شهيد مصداق عيني شهادت است با انتخاب آگاهانه و در كمال خلوص، هستي خود را يكجا به آفريدگار جهان تقديم مي كند و به سرچشمة بقا و حيات، پيوند مي يابد.

درك مقام شهيد از توان و ظرفيت فهم ما خارج است و تنها منبع وحي الهي است كه شمه اي از اين مقام را براي ما بازگو فرموده است: «ولا تقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيل الله اَموات بل احياء ولكن لاتشعرون؛براي كساني كه در راه خدا كشته مي شوند نگوييد مردگانند (كلمه اموات را درباره شهدا به كار نبريد) بلكه آن ها زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد.»

اين آيه ضمن آن كه بر زنده بودن شهدا تأكيد مي ورزد، درك اين مقام را از حيطة شعور و فهم بشر در اين دنيا خارج مي شمارد. در حالي كه در آيه فوق از به كار بردن تعبير اموات در مورد شهدا نهي مي كند، در آيه اي ديگر از پندار مرده بودن آنان نيز نهي فرموده است كه نه فقط به زبان نگوييد آن ها مرده اند بلكه به دل نيز راه ندهيد.

«ولا تحسبنَّ الَذين قُتِلوا في سَبيل الله امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون؛ كساني را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مي پنداريد، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.»

امام خميني(قدّس سرّه) در اين زمينه مي فرمايد: «اگر نبود در شأن و عظمت شهداي معظم في سبيل الله جز اين آيه كريمه، كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نوراني سيد رسل صلي الله عليه و آله وسلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلي به ما خاكيان صورت كتبي آن رسيده است، كافي بود كه قلم هاي ملكوتي و مُلكي شكسته شود و قلبهاي ماواري اصفياءالله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين «ارتزاق عند الرّب شهدا» چي است. چه بسا مقامي باشد كه خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملك هستي باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم، كه خاموشي بهتر و شكستن قلم اولي است.»
امام خميني همچنين پيرامون نكاتي از همين آيه مي فرمايد: «در اين آيه كريمه بحث در زندگي پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداي در راه حق، «حيات عند الرّب» و ورود در «ضيافة الله» است.

اين حيات و اين ضيافت را با قلم هاي شكسته اي مثل قلم من نمي توان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزي غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين لقاء الله و ضيافة الله مي باشد. آيا اين همان نيست كه براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلي في عبادي و ادخلي جنّتي» كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است.»

«از شهدا كه نمي شود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهة مستانه شأن و در شادي وصولشان «عند ربّهم يرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه اي» هستند كه مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند. اينجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسيمش بر خود مي شكافد.»

درباره مقام شهيد احاديث بسياري از معصومين عليهم السلام نقل شده است كه در اينجا به مواردي از آن ها اشاره مي شود.
حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

«ان الله كتب القتل علي قوم و الموت علي آخرين و كلّ آتيةٌ منيّتُه كما كَتَبَ الله لَه فَطوبي للمجاهدين في سبيل الله و المقتولين في طاعته؛ خداوند براي گروهي كشته شدن و براي گروهي ديگر مرگ را مقرر فرموده است و هر كدام به اجل مقرر خود به آنگونه كه خدا مقدّر فرموده مي رسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و كشتگان در راه اطاعتش.»

امام زين العابدين عليه السلام از قول جدش رسول الله(ص) مي فرمود:

«ما من قطرةٍ احبُّ الي الله عزّوجلّ من قطرة دمٍ في سبيل الله؛ هيچ قطره اي در پيشگاه خداوند محبوب تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته مي شود، نيست.»

از پيغمبراكرم(ص) نقل شده كه فرمود:

«...و اول من يدخل الجنة شهيد؛ اول كسي كه وارد بهشت مي شود، شهيد است.»

امام صادق عليه السلام از طريق پدرانش از جدش رسول الله(ص) نقل فرموده:

«ثلاثة يشفعون الي الله يوم القيامة فيفشَفِّعُهم الانبياء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛

سه گروه روز قيامت شفاعت مي كنند و شفاعت آنان مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد: انبياء، علما، و شهداء.»

همچنين از پيغمبراكرم(ص) نقل شده كه فرمود: «يشفع الشهيد في سبعين في اهله؛ شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي كند.»
امام خميني دربارة شفاعت مي فرمايد: «جلوه شفاعت شافعان در اين عالم، هدايت، آن ها است و در آن عالم، باطن هدايت شفاعت است. تو از هدايت اگر بي بهره شدي از شفاعت بي بهره اي و بهر قدر هدايت شوي شفاعت شوي.»

با توجه به معني شفاعت و رابطه آن با هدايت در اين دنيا و نقشي كه شهدا در امتداد انبياء و علماء براي هدايت مردم ايفا مي كنند، جايگاه رفيع شهدا را مي توان دريافت. اگر در حديث اخير سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهيد آمده است اولاً كلمه هفتاد ظاهراً اشاره به كثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدايت شوندگان از شهادت شهيد در اين دنيا است و ممكن است شهادت شهيدي مانند امام حسين عليه السلام منشأ هدايت ميليون ها ميليون انسان در اين دنيا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانياً به كاربردن تعبير اهل در حديث مزبور اشاره به اهليت شفاعت شوندگان دارد كه با نظر امام خميني مبني بر تطابق بين ظاهر و باطن شفاعت همسو مي باشد. آن چنانكه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذيرفته نشد به دليل آن كه در فرهنگ قرآن «انه ليس من اهلك؛ او اهل حضرت نوح نبود!»